فیلم A Copenhagen Love Story ساخته کارگردانهای دانمارکی، دیته هانسن و لوئیز میریتس، روایتگر داستانی عمیق و متفاوت درباره واقعیتهای پیچیده و گاهی دردناک روابط عاشقانه مدرن است. این فیلم با بهرهگیری از روایتی صریح و بیپرده، نگاهی تازه و نسبتا تلخ به عشق، احساسات و چالشهای عاطفی زوجهای امروزی دارد. فیلم حول محور شخصیت اصلی یعنی میا، نویسندهای موفق و جاهطلب و امیل، مردی مجرد و پدر دو فرزند، شکل میگیرد که با مسائل ناباروری، امیدها و ناامیدیهای ناشی از آن دست به گریباناند.
در ابتدای فیلم، بیننده شاهد لحظاتی پرشور و پرشادی از رابطه میا و امیل است؛ شیمی و کشش میان این دو شخصیت با قدرت و وضوح به تصویر کشیده میشود و مخاطب را با هیجان ابتدایی یک عشق تازه همراه میکند. ترکیب بازیهای روان و کارگردانی دقیق سبب میشود که رابطهی آنها ملموس و طبیعی به نظر برسد و حس تماشاگر را به خود جلب کند. با این حال، هنگامی که روایت به سمت مسئلهی سخت و طاقتفرسای درمان ناباروری و مسیر طاقتفرسای IVF (لقاح مصنوعی) میرود، لحن فیلم جدیتر و عمیقتر میشود. اکنون، زیرپوست عشق و روان شخصیتها، ترکهای حاصل از فشار روانی و جسمی به آرامی نمایان میگردد و لحظاتی تاریک و شکننده جایگزین شادیهای ابتدایی میشود.
فیلمنامه A Copenhagen Love Story با رویکردی جسورانه به تابوهای روابط زناشویی و دردها و آسیبهای پنهان زندگی مشترک میپردازد. دو شخصیت اصلی در کشاکش میان امید و یاس، صمیمیت و فاصله، معصومیت و خودخواهی به تماشاگر معرفی میشوند. میا به عنوان نویسندهای موفق، همچنان دغدغهی مادر شدن و تکمیل تصویر خانوادگیاش را دارد، اما امیل، که بار مسئولیت پدر بودن را همزمان با چالشهای روابط عاشقانهاش بر دوش میکشد، سردرگمیها و ترسهایی دارد که به تدریج در مقابل بحران ناباروری نمایان میشوند. فیلم هرچند تلاش میکند گوشههایی از گذشته و انگیزههای این شخصیتها را نشان دهد، اما شاید در تصویرسازی عمیقتر از دنیای درونی آنها تا حدی سطحی باقی میماند و جای پرداخت بیشتر باقی میگذارد.
اگر چه بیننده بخشی از ریشههای عشق و دلیل وصل شدن این دو را احساس میکند، اما خلا شرح و توضیح بیشتری درباره زندگیهای پیشین و باورهای قلبیشان وجود دارد. در حین داستان و با پیشروی روایت، روند درمان و تلاش برای بچهدار شدن نه تنها متزلزلکننده رابطه است، بلکه فضایی تلخ و واقعگرایانه به فیلم میبخشد و حس همذاتپنداری با شخصیتها را تقویت میکند. فیلم شجاعانه بخشی از واقعیت زندگی زوجهای مدرن را به نمایش میگذارد که شاید بسیاری از افراد آن را فقط در خلوت و سکوت تجربه میکنند: مقابله با محدودیتهای جسمی، ترس از آینده، اضطراب ناشی از ناکامی و در نهایت تردید درباره ادامه راه.
موسیقی متن هم با الهام از فضای سینمای اسکاندیناوی، رنگ و بویی ملایم و تاثیرگذار دارد، تا تاکید بیشتری بر حس سردی، بیپناهی و لحظات پرتنش شخصیتها بگذارد. پایانبندی A Copenhagen Love Story، همانند داستان و روایتش، بر لبه امید و تردید حرکت میکند. فیلم قصد دارد تلخکامیها و پیچیدگیهای احساس را در کنار کورسوی امید به تصویر بکشد، اما شاید برای برخی تماشاگران، از لحاظ عاطفی ارتباط لازم با شخصیتها بهدرستی برقرار نشود و پایان فیلم کمی نارس و عجولانه به نظر برسد. آنچه فیلم را ارزشمند و دیدنی میکند، صراحت و شهامتش در بازگویی واقعیت انسانی است؛ بیآنکه سعی کند پاسخها یا امیدهای بیهوده به مخاطب بدهد.
در کل، A Copenhagen Love Story تصویری خام و واقعی از عشق، رابطه و تلاش برای داشتن آیندهای متفاوت، به دور از کلیشههای رایج، ارائه میکند که میتواند برای علاقهمندان به سینمای رئالیستی و درام عاشقانه مدرن تجربهای خاص و فراموشنشدنی باشد.
افزودن دیدگاه