فیلم The Human Hibernation به کارگردانی آنا کورنودلا یکی از آثار متفاوت و تامل برانگیز در ژانر علمی تخیلی و درام محسوب میشود. داستان حول محور زنی میچرخد که پس از دورهای هارمونیک از «خواب زمستانی» یا همان هایبرنیشن، بیدار میشود؛ در حالی که برادرش هنوز در حالت خواب باقی مانده است. همین ایده به ظاهر ساده، بستری برای یک داستان علمی تخیلی با لحن شاعرانه و نوعی کندوکاو هستی شناسانه فراهم میکند. فیلم در فضای آیندهنگرانهای روایت میشود که بشر، شاید برای غلبه بر دشواریهای بقاء، روندهای فناورانهای را برای خواب زمستانی اجباری یا اختیاری در پیش گرفته است.
اما معمای اصلی داستان زمانی تقویت میشود که شخصیت اصلی با بیدار شدن ناگهانیش، ناچار میشود نه تنها با واقعیت عجیب و غریب اطراف خود مواجه شود، بلکه معنای انسانی بودن را در تقابل با یک زیست حیوانی و فرآیندی ماشینیشده بازتعریف کند. جذابیت روایی The Human Hibernation بیش از آنکه متکی بر اکشن یا جلوههای ویژه باشد، ریشه در جهان بینی خاص و تفسیر تعامل انسان با خود و جهان با فناوری دارد. بیداری زن از خواب زمستانی به معنی نمادین و استعاری، آغاز فرآیند آگاهی و بحران هویت انسان مدرن است؛ بهویژه وقتی او درمییابد ارتباط با عزیزان و دیگر انسانها به سایهای بیرنگ بدل شده است و تنها خاطراتی حقیقتا انسانی باقی ماندهاند.
همین موضوع فضای داستان را به قلمرویی مرزی میان واقعیت و وهم، بیداری و خواب و انسانیت و حیوانیت میبرد. در زمینه شخصیتپردازی، The Human Hibernation بیشترین تمرکز خود را بر شخصیت زن اصلی گذاشته و مخاطب را تمام و کمال در دل سرگشتگی، ترس، کنجکاوی و امید او شریک میکند. واکنشهای ابتدایی او پس از بیدار شدن، به شکل شاعرانه و استعاری، پرده از تنهایی و تلاش برای بازآفرینی ارتباط انسانی برمیدارد. هرچند برادر همچنان در خواب است و نقش بسیار فعالی در قصه ندارد، اما حضوری غیابی و تاثیرگذار در بطن کنشهای روانی قهرمان زن دارد.
فیلم برای خلق این حس دوگانه میان حضور و غیاب، از روایت غیرخطی و تعلیقآمیز بهره میبرد و با تاکید بر جزییات رفتارها و آرامش پرشکوه صحنهها، دنیای آیندهای سرد و پویا را با تمرکز بر فردیت و ذهنیت انسانی روایت میکند. یکی از نقاط قوت اصلی فیلم، فضاسازی بصری و موسیقایی آن است. هر چند اشاره روشنی به جزئیات موسیقی متن در دسترس نیست، اما بر پایه تجربه فیلمهای مشابه در ژانر علمیتخیلی اروپایی، میتوان انتظار داشت که جنبه شنیداری فیلم نقش پررنگی در ایجاد حالوهوای تاملبرانگیز و تعلیقآمیز فیلم ایفا کند. موسیقی مینیمال، صداهای محیطی سرد و استفاده از سکوت، به همراه سکانسهایی با نورپردازی ملایم و قاببندی استیلیزه، به القای حس خوابزدگی و بیداری تدریجی ذهن کمک شایانی میکند.
این جنبههای زیباشناختی، تماشای فیلم را به یک تجربه حسی و فلسفی بدل میکنند که فراتر از قصهگویی مستقیم است. The Human Hibernation علاوه بر جنبههای بصری و شنیداری، با استفاده از تعلیق روایی و زاویه دید ذهنی قهرمان، حس ابهام و تردید را در سراسر طول داستان حفظ میکند و اجازه میدهد تماشاگر خود در فهم انگیزهها و پیامدهای تصمیمهای شخصیتها مشارکت کند. هرچه داستان پیشتر میرود، لایههای جدیدی از فلسفه وجود انسانی، معنای زمان و تاثیر فناوی بر زیست انسان مطرح میشود؛ بیآنکه جواب قطعی و سادهای به مخاطب بدهد.
در کل میتوان گفت The Human Hibernation برای علاقهمندان به سینمای تجربی و فلسفی، اثری ارزشمند و متفاوت محسوب میشود. فیلمی است که با رویکرد حسبرانگیز و زاویه نگاهی شاعرانه، امکان غوطهور شدن در سوالات عمیق و بنیادین درباره خواب، زمان، آگاهی و انسانی بودن را فراهم میآورد و تماشاگر را به سفری درونی و معنابخش دعوت میکند. اگر از سینمای مرسوم و پاسخهای سریع خسته شدهاید، این فیلم را باید تماشا کرد تا به دنیای بدل دیگری از روایت و خیال وارد شوید.
افزودن دیدگاه